کد مطلب:228352 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:387

برگی ز پائیز
تاكنون بسیار دیده اید كه در آغاز پائیز، برگ زردی از درخت رها شده، غلطان و سبك خویش را به زمین می رساند و در زیر پای شما خود را می شكند، صدای شكستن خشك برگی زرد برای رهروان، لذت بخش و شادی آور است.

شما نیز در آن زمان به بالای سر خود نگاه می كنید، درخت و یا درختان زیادی را دارای انبوه برگهای زرد آماده ریزش و شكستن می بینید و شاید از روی طعنه هم بر ذهن خود بگذرانید، شكستن این همه برگ زرد بی طراوت برای دو پای من سخت و زیاد است و باید كمك بگیرم.

ولی اگر قدری صبر كنید، هم پائیز سپری می شود و هم زمستان با همه سوزش و سختی و خواب آلودگی اش می رود و پس از آن بهار سرسبز و خرم با ارمغان حیات دوباره بیداری می آید، بهاری چشم نواز و محبوب همگان.

یكسال دیگر از عمر من و تو می گذرد و ما همچنان پائیز و زمستان های پیش روی خود را به امید دیدن بهارهای دیگر تحمل خواهیم كرد.

آیا تا بحال به زردی اعتقادات كه از آثار تفكر مشركین باشد اندیشیده اید؟

آیا تاكنون صدای شكستن ایمان را در اطراف خود شنیده اید؟

آیا تا این زمان از مرگ تقوی عبرت گرفته اید؟



[ صفحه 326]



آیا تاكنون به علامتی از علائم شرك در كتاب شریف خداوند توجه كرده اید؟

آیا تا بحال پائیز سرد اعتقادی غیرمؤمنان را صبورانه و برای رسیدن ظهور ابرمرد تاریخ دین، حضرت اباصالح المهدی (ارواحنا له الفداه) كه بهار دین حق هستند، تحمل كرده اید؟

و آیا دهها سؤال و شایدهای اینگونه دیگر را دریافته اید؟ اگر اكنون اهل تدبر و تفكر هستید با ما همراه باشید تا با هم به آیات زیر نگاه كنیم.

1- و جعلوا له من عباده جزءا ان الانسان لكفور مبین أم اتخذ مما یخلق بنات و أصفاكم بالبنین و اذا بشر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلا ظل وجهه مسودا و هو كظیم - سوره زخرف - آیات 15 و 16

و مشركان برای خدا (مانند فرشته چیزی را كه بنده و مخلوق اوست) جزء وجود او قرار دادند همانا انسان بسیار ناسپاس و كفرش آشكار است، ای مشركان آیا خدا از مخلوقات خود بر خویش دختران را برگزید و شما را به پسران امتیاز داد؟ و حال آنكه به هر كدام از مشركان دختری كه به خدا نسبت دادند مژده دهند (ننگ دارد)، رویش (از غم) سیاه می شود و (به ناچار) خشم فرومی برد.

2- ام له البنات و لكم البنون. سوره طور - آیه 39.

آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود؟

3- فاستفتهم ألربك البنات و لهم البنون ام خلقنا الملائكة انثا و هم شاهدون الا انهم لكاذبون أصطفی البنات علی البنین ما لكم كیف



[ صفحه 327]



تحكمون افلا تذكرون ام لكم سلطان مبین فأتوا بكتابكم ان كنتم صدقین. - سوره صافات - آیات 149 الی 157.

ای رسول، تو از این مشركان (كه فرشتگان را دختر خدا می دانند) بپرس كه آیا خدا را فرزندان دختر است و شما را پسر؟ یا آنكه وقتی ما فرشتگان را خلق كردیم ایشان آنجا حاضر بودند؟ (و دیدند كه آنها را زن آفریدیم، نه مرد) بدان كه اینان از (جهل) خود بر خدا دروغ بسته و می گویند، خدا را فرزند می باشد؟ البته دروغ می گویند، آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟ چرا چنین جاهلانه حكم می كنید آیا (با این ادله روشن) باز متذكر نمی شوید؟ آیا برای عقیده ی باطل خود دلیل روشنی دارید؟ كتاب و برهانتان را بیاورید اگر راست می گوئید.

4- أفأصفاكم ربكم بالبنین و اتخذ من الملائكة اناثا انكم لتقولون قولا عظیما و لقد صرفنا فی هذا القران لیذكروا و ما یزیدهم الا نفورا. - سوره اسراء - آیات 40 و 41.

آیا خدا شما را به فرزندان پسر برگزیده است و خود فرشتگان را دختران خویش قرار داده؟ این رأی و گفتار شما مشركان بسیار افترائی عظیم و گناهی بزرگ است و ما این قرآن را به انواع سخنان فصیح و بلیغ نیكو بیان كردیم تا خلق متذكر شوند و از آن پند گیرند و لیكن بدان را بجز نفرت و معاندان را جز شقاوت حاصلی نیفزود.

5- و یجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما یشتهون و اذا بشر أحدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هم كظیم یتواری من القوم من سوء ما





[ صفحه 328]



بشربه أیمسكه علی هون ام یدسه فی التراب الا ساء ما یحكمون.

سوره نحل - آیات 57 الی 59.

و این مشركان، فرشتگان را دختران خدا دانسته با آنكه خدا منزه از فرزند است و حال آنكه بر خود پسران را آرزو می كنند و به داشتن دختر میل ندارند، و وقتی یكی از آنها را به فرزند دختری مژده آید از شدت غم و حسرت رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شود و از این ننگ! روی از قوم خود پنهان می دارد و به فكر می افتد كه آیا آن دختر را با ذلت و خواری نگهدارد یا زنده به گور كند، عاقلان آگاه باشید كه آنها بسیار بد می كنند.

شما درباره موضوع این اتهام بزرگ مشركین به خداوند چه اندیشه ای دارید؟ این كلمات سهمگین را با چه گوشی می شنوید و پیش زمینه ذهنی شما هنگام قرائت این آیات چیست؟

آیا این موضوع را خداوند به عنوان طرح یك مسئله شخصی خود نقل می كند؟ اگر چنین تصور كنیم، یعنی خداوند به پیغمبر خود درددل می كند كه، مثلا در خانه همسایه ی تو پشت سر من بد و بیراه می گویند و این حرف را از موضع دل شكستگی، بیان می كند.

در حالی كه این فهم از آیات مذكور اصلا با صفت بی نیازی خداوند همخوانی نداشته و هماهنگ نیست، زیرا كه به استناد آیه، الله الصمد، ضعف و نیاز در ذات خداوند راه ندارد.

تصور دیگر اینكه، بپنداریم، خداوند این مسئله را برای آگاهی نسل های مسلمین بعد، از وضع بداخلاقی مشركین در آن زمان نقل



[ صفحه 329]



می كند، كه تنها خوانندگان مطلع شوند كه فقط آن گروه مشركین چه می گفتند؟! این پندار هم، ناقص بوده و با اصل جامعیت كلام الهی نمی خواند، زیرا به استناد آیه ی، هدی للمتقین، این كتاب بدون هیچ شكی، برای هدایت همه ی اهل تقوا در همه جا و همیشه نازل شده است.

خداوندی كه كتاب خود را برای راهنمائی همه انسانهای باتقوا در كلیه زمانها و تمامی جغرافیای زمین معرفی می كند، نباید كلامش، تنها به عنوان نقل یك واقعه تاریخی و فقط برای اطلاع از وقایع آن زمان خاص تعبیر شود.

پس تفهیم درس آموز این زرد برگ اعتقادی مشركین چیست؟ و خداوند می خواهد بدین وسیله چه حقیقتی از موانع دینداری را به مؤمنین بیاموزد؟

و این زرد برگ پائیزی تا كجای اعتقادات افراد ریشه و توسعه یافته است؟

كلمات الهی را باید با دید جامعیت قرآن خواند، مثلا نباید، سوره یوسف را تنها به عنوان آگاهی از قصه ی وسوسه ی زلیخا و پناه جستن یوسف به درگاه خدا خواند، بلكه باید آن را به عنوان طرح مسئله ای عام و جهانی برای همه ی انسانها دانست كه هر زمان هر زن و مردی در معرض خطر وسوسه ی هولناك شهوت قرار دارند و راه درمان آن توجه به خداوند حاضر ناظر محاسب و توسل به ائمه معصومین پاك كه نگهدارنده پاكان هستند می باشد (برهان رب) و بقیه قصص قرآن را نیز باید همین گونه خواند، كه



[ صفحه 330]



خواننده مطلع و متنبه شود كه پیامبران و اولیاء الهی و امت ها در چه وضعی گرفتار و به چه دامی افتادند و چگونه و با چه دعا و ذكری به خداوند پناه بردند و پروردگار هستی به چه مناسبتی، مثل ذكر اسامی پنج تن آل عبا ایشان را نجات داده و بدین ترتیب، این درمان برای همه ی بشریت و همیشه زمان از سوی خداوند در قرآن (به صورت غیرمستقیم توصیه می شود، كه؛ هشیاران فزون ز بند پایان طرفه گیرند.

خداوند تبارك در این آیات تذكر می دهد، كه مبادا شما در این دام فتاده و گرفتار شوید، زیرا كه در همین سوره نحل می فرماید:

و یجعلون لله ما یكرهون - سوره نحل - آیه 61.

و مشركان آنچه را كه بر خود نمی پسندند، به خدا نسبت می دهند.

و این شكل كلی و عمومی و وجه مشترك همه ی مشركین است، زیرا در غیر این صورت، پاسخ اصل موضوع یك كلام است، لم یلد و لم یولد، خداوند نه متولد شده و نه فرزندی می آورد.

جان كلام این است كه، مشركین نه تنها در ظاهر فرزند پسر را از خود می دانند و دختر داشتن را كه برای خود ننگ می دانند، به من نسبت می دهند؛ بلكه، اهل شرك آنچه خوبی است را از آن خود و آنچه بدی است را به پروردگار نسبت می دهند. و می گویند، ریشه همه ی خوبی ها به ما برمی گردد، و هر آنچه بدی و پلیدی و زشتی است از آن خدا است، و این یك خصیصه ی بسیار تلخ و رنج آور است كه خداوند با عصبانیت از آن سخن به میان آورده و با نهایت قدرت گویندگان این سخن را تهدید كرده و به همراه آن مؤمنان را تذكر می دهد كه مراقب عملكرد و گفتار خود باشید.



[ صفحه 331]



آیا تاكنون به ارزیابی زندگی و فرهنگ كلامی خود در مقایسه ی با این ملاك حقیقی شناخت مشركین پرداخته اید؟

اگر همیشه تنها به قاضی می روید و راضی برمی گردید و هماره عمل و گفتار خود را صواب و مستحق ثواب می دانید، یكبار هم با در دست داشتن ملاك و میزان به داوری بنشینید و به محاسبه ی نفس و گفتار در مقایسه با كلام پروردگار بپردازید؟

تاكنون چند بار شنیده اید كه دیگران، در روی همین زمین و در همین زمان هر چه خوبی است به خود و هر چه بدی است به خداوند عظیم نسبت می دهند، اگر چنین نكته هایی را پیدا كردید مطمئن باشید كه از علائم شرك است كه شرك از سیاهی در سیاهی در سیاهی، سیاهتر است، و توحید تنها اعلام علاقه به اعتقادات توحیدی و گفتن قبول وحدانیت اله یگانه نیست، لم تقولون ما لا تفعلون، بلكه شروطی دارد و از آن جمله، عمل و گفتار و پندار را از همه ی جوارح شرك منزه كردن و قلب را از هر نوع گرایش به فرهنگ مشركین پاكیزه كردن است.

الحمد لله، بارها از زبان دیگران شنیده ایم كه، وقتی مادری فرزند سالم می آورد، شادی و شیرینی و گل برای مادر و داماد توانا است ولی وقتی نوزاد ناقص و یا معلول باشد، كار را به گردن خداوند می اندازند.

اگر آب سلامتی آور باشد، ناشی از برنامه ریزی آدمیان است، ولی وقتی به صورت سیل مخرب درآمد، آن را نه از سوءتدبیر بلكه از جمله بلایای طبیعی ناشی از تقدیر الهی می دانند.

حیات و بازگشت سلامتی بیمار را ناشی از هشیاری و خوب درس



[ صفحه 332]



خواندن پزشك می دانند و مرگ را ناشی از خواست بلامنازع خداوند می شناسند.

بنای بلندمرتبه های زمینی را ناشی از همت معمار و عاملین می دانند ولی زلزله را فرآورده اراده خداوند می دانند.

شیرینی میوه را ناشی از رسیدگی به موقع زارع می دانند ولی تلخی محصول را ناشی از از بدی وضع هوا و زمین خدا داده معرفی می كنند.

پیروزی در تحصیل را از پشتكار و دقت در برنامه محصل و دانشجو می دانند و شكست تحصیلی و افت آموزشی را ناشی از تقدیر الهی و كند ذهنی خدا داده محصل می شناسند.

مورخین در بررسی های تاریخی در احوال گذشتگان رهایی و حریت مردم هر زمان را ناشی از تلاش و كوشش خود آنها برای تغییر در سرنوشت شان می شناسند و ظلم جاری در هر زمان و هر منطقه را ناشی از خواست خداوند در مسیر حركت و تحولات تاریخی ملل تعبیر می كنند.

ابتكار و خلاقیت و نوآوری دانشمندان و نظریه پردازان دانش بشری را ناشی از روحیه ی كنجكاوی و پشتكار فردی و وجود امكانات و وسایل مادی می دانند و عقب افتادگی گروه های اجتماعی دیگر را ناشی از خواست خداوند و قبول اراده الهی در تقدیر، معرفی می كنند.

آیا برای این خدا؛ كه نه، برای این خداشناسی نباید خون گریه كرد.

در فرهنگ انتظار موعود نیز، تحقق وجهی از عدالت را ناشی از همت والای مؤمنین فعال دانسته و عدم اجرای عدالت در برخی مراحل و مناطق را به عهده ی غیبت حضرت آقای به سرداب نشسته می اندازند.



[ صفحه 333]



اكنون خداوند حق ندارد از مشركین فریاد كند و به مؤمنین بگوید، ما قدروا الله حق قدره، كه خداوند در سه فراز از آیات قرآن می فرماید - 91، انعام - 74، حج - 67، زمر - یعنی قدر خداوند را نمی شناسند آنگونه كه در شأن قدر اوست.

آیا این برخورد مشركین، ستم به مقام خداوند عظیم نیست، و اگر موجب نارضایتی خدا فراهم شد چه راهی برای بازگشت حقیقی به سوی او سراغ داریم، جز بارگاه شفیعان دنیا و آخرت و آستان مبارك چهارده معصوم علیهم السلام پل عبور دیگری نیست.

تاریخ واقعی زندگی چهارده معصوم را هم اگر دقیق و با همین ملاك بازخوانی كنیم، به این نتیجه می رسیم كه دشمنان، و كلیه افرادی كه به نحوی در مقابل این نورهای پاك و آسمانی، امانت های گرانقدر خداداده قرار گرفتند، همین حرف را در مقابل یكایك معصومین و طاهرین آل طاها علیهم السلام می گفتند.

یعنی خلاصه ی كلام دشمنان چهارده معصوم به ایشان عبارت بود از اینكه؛ قصر، سكه، جاه، منصب، حكم، اعتبار، نیزه داران، لشگر، سفره، تفریح و آب در صحرا، از آن ما و تیغ و شمشیر و تشنگی و عطش و سم و اسارت و خانه نشینی و آوارگی و محرومیت از ارث پدری و سكوت و خموشی و مریضی و بستر موت اجباری برای شما فرزندان رسول مظلوم خدا.

خداوند را سپاس كه به ما تذكر می دهد كه؛ ای ایمان آورندگان تقوای خدا را پیشه سازید و به دین خدا بازگردید كه اگر صلاح كار خود و خیر



[ صفحه 334]



دنیا و آخرت را می خواهید دست از این كهنه عقاید بردارید و به اصلاح اندیشه و عمل خود بپردازید، و رابطه ی خود را با امام زمان خود اصلاح كنید.

متأسفانه اگر بخواهیم به دنبال مصادیق این گونه تفكر شرك آلوده و وارونه گشته، بگردیم و از اطراف دور، جمع آوری كنیم، مصادیق آن زیاد و این بازار ابلیس هم گرم است و حكایت این پائیز همچنان باقی است، پس قلم را به سوی كسب تكلیف پیش می بریم.

اكنون وظیفه من و تو در عصر غیبت حضرت بقیةالله الاعظم علیه السلام به عنوان یك مؤمن منتظر چیست؟

حداقل آنچه كه برعهده خود داریم، بررسی و ارزیابی همه جانبه ی تمامی جوارح اعتقادات و مقایسه ی همه پاره های آن با كلام صاحب كلام است و در این میزان سنجی شجاعانه، هر چه با اصل گوهر كلام مناسبت داشت را برای ادامه راه و بقای دین پاك مهدوی توشه برداریم و سپس با توكل بر خداوند متعال و توسل به چهارده معصوم علیهم السلام به سوی صلاح دنیا و فلاح آخرت قدم پیش بگذاریم.

امید كه از این طریق برای زمستان خود پوشش گرم تهیه كنیم و از سرمای طاقت فرسا و كسالت آور آن در امان باشیم و هماره منتظر فرارسیدن بهار باشیم، بهاری كه سرسبز و خرم و شاداب است.

زیرا كه خداوند در كتاب شریف خود در خصوص بهار می فرماید: [1] .



[ صفحه 335]



اعلموا أن الله یحی الارض بعد موتها قد بینا لكم الایات لعلكم تعقلون. سوره حدید - آیه 57.

بدانید! كه همانا خداوند زمین را پس از مرگ (پائیز و زمستان) زنده می گرداند (و بهار)، ما آیات خود را برای شما بیان كردیم تا مگر فكر و عقل بكار بندید. درباره این آیه چقدر فكر كرده اید؟

مفهوم ظاهری آیه این است كه، خداوند می فرماید من بهار پس از پائیز، احیاء پس از مرگ زمین را به وجود می آورم، قطعی است و فهم آن سخت نیست و با اصل آن كسی مخالفت نداشته و ندارد. چون هر زارع و هر شاهد عاقلی در آن زمان بسادگی می دیده كه بعد از مرگ زمین (پائیز و زمستان)، حیات دوباره زمین و كشت و زرع (بهار) پدیدار می گردد، ولی آیا احیاء ظاهری زمین كه به اتفاق مورد تأیید همگان بوده و هست موضوعی است كه خداوند در ادامه آیه بفرماید، قد بینا لكم الایات لعلكم تعقلون؟ به راستی ما تبیین كردیم برای شما آیاتی را كه شاید شما در آن تعقل كنید.

خداوند چه پیام دیگری در بطن دوم آیه فوق مقصود داشته كه با این تذكار، هوشمندان را به سوی آن راهنمائی كرده است، توجه كنید اولین كلمه آیه نیز اعلموا، است كه ترجمه شده، الا بدانید، پس چیزی فراتر و ارزشمندتر از بهار ظاهری زمین هدف بوده است، كه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، می فرمایند، مقصود از احیاء در این آیه احیاء دین در زمین به وسیله قائم آل محمد علیه السلام است. [2] .



[ صفحه 336]



اصل مطلب هم همین است، بهاری كه خداوند از همه ی پیامبران نسبت به اعتقاد آن تعهد می گیرد، ظهور حضرت بقیةالله الاعظم علیه السلام است.

ظهوری كه خداوند خود را منتظر آن معرفی كرده و دیگران را به انتظار كشیدن آن توصیه می كند ظهوری كه همه پیامبران و اولیاء بعد از نبی منتظر آن بوده اند.

در بهار ظهور حضرت مهدی موعود همه گلهای زیبای فرج با طراوت شكوفه می كنند و خرمی و پاكی و سرسبزی سطح زمین به همراه پاكی دوری از رجس و شرك برای اهل زمین فراهم می آید. [3] .

بهار حقیقی همه هستی ظهور هادی مهدی، ناشر عدل، مفسر و شریك فرقان، امام خلق و صاحب رایت یوم فتح می باشد.

بهار فرج حضرت آقای زمین آسمان و مولای عالمیان، پایانه مطلوب ادیان، محل تحقق همه وعده های موعود است و با او بهار اندیشه و اندیشمندان است كه او را محی معالم دین و اهله می شناسیم. بهار ظاهری زمین اگر چه در سال سه ماه و در هر نیمكره زمین با اختلاف شش ماه فاصله با یكدیگر تحقق می پذیرد و در مناطق استوایی و قطبین زمین این طراوت بهاری كمرنگ است، ولی ظهور حضرت امام عصر ولی زمان اباصالح المهدی كامل و فراگیر و همگانی است و برای همه ی سال و سالهای بعد نیز احیاگر خواهد بود.

برای تعجیل در ظهور حضرتش، دعای فرج زمزمه ی هر منتظر چشم به راه است.

«الهی عجل لفرج ولی امرك»


[1] سوره حديد - آيه 57 و سوره روم آيات. 19 و 24 و 50.

[2] روزگار رهائي.

[3] براي دقت بيشتر به ترجمه و تفسير آيه 164 سوره بقره مراجعه كنيد.